من، با تو، مـــــــــــــــادر شدم
سلام عزیزترینم. این روزا دارم لحظه شماری می کنم تا زودتر وضعیت قرارداد بعدیم مشخص بشه تا برم به مدیرم بگم که دیگه نمیام سر کار. باورم نمیشه که این منم که برای سر کار نرفتن لحظه شماری کنه اما تا آدمها توی موقعیت قرار نگیرن نمی دونن چه تصمیمی خواهند گرفت. به نظرم چه کاری بهتراز مادری کردن تمام وقت برای تو برم سر کار که یه روز غبطه روزهایی روکه می تونستم کنارت سپری کنمو نکردم رو بخورم؟؟؟ که یه روز بهم بگی من آرزومه تو در رو برام بازکنی وقتی از مدرسه بر می گردم؟؟؟ که اوونجوری که دلم می خواد تربیتت نکنم؟؟؟ که . . . که . .. و هزار که دیگه؟؟؟؟ من سحر، درآستانه 29 سالگی مامان آقا پارسا تصمیم گرفتم که مادرانه هایم ...
نویسنده :
مامان نی نی ناز
8:51